سكوت
گذآر سُکوتـ قآنون زندگی مَن بآشد وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمی فَهمند
برای چشمانم رفتی؟ تا وقتی تو هستی بعد از مدت ها دیدمش! دلم برات خيلي تنگ شده ميدوني خيلي دوست دارم به فكرتم به فكرمي پس چرا كنارم نيستي بی جهت سعی نکن نمیشود موزیک ذهن انسان ها را حدس زد آنقدر به مردم این زمانه بگو تمام تـــــــــو مال مــــن است
کوچ پرندگان به مــــن آموخت ، است ،
نظرات شما عزیزان:
نماز باران بخوان…
بغض کرده…
ابریست…
اما نمیبارد…
به سلامت!
من خدا نیستم که بگویم:
“صد بار اگر توبه شکستی باز ای”!
آنکه رفت، به حرمت آنچه با خود برد، حق برگشت ندارد…
رفتنت مردانه نبود، لا اقل مرد باش و برنگرد…
که دستانم را بگیری
آرزو میکنم هر روز زمین بخورم !
کاش تابستانها هم برفی بود !
دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن…
خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم…
تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم:
بی معرفت! دستای من تغییر نکرده…
دستات به دستای اون عادت کرده…
همان موقع که تو دختری را شاد میبینی و گمان میبری که در درونش دارد با لیدی گاگا فریاد میکشد بعید نیست که در ذهنش با هایده اشک نریزد !!!!
بی اعتمادم که میترسم
هرگاه از شادی به هوا بپرم
زمین را از زیر پایم بکشند…
دلــــــــم میخواهد
حســـادت کنم به
وقتی هوای رابطه
باید رفتـــــــــــــــ
Zhandark |